فرهنگی، ورزشی، گردشگریموسیقی، شعر، ادبیات

مخالفت شهید همت با طرح عملیات والفجر ۱

اقتصاد جامعه؛ به دلیل بروز اختلاف نظر میان ارتش و سپاه در مورد انتخاب منطقه عملیاتی و الفجر مقدماتی و غالب شدن نظر سپاه، بلافاصله پس از این عملیات، نیروی زمینی ارتش طرح انجام عملیات در محور جبل فوقی و جبال حمرین را مطرح کرد.
ارتش قبلاً هم این منطقه را در جریان عملیات والفجر مقدماتی به عنوان جایگزین منطقه فکه ـ چزابه پیشنهاد کرده بود. لذا، وقتی عملیات والفجر مقدماتی با عدم الفتح مواجه شد، نیروی زمینی ارتش ابتکار عمل را در دست گرفت و طرح مورد نظر خود را ارائه کرد. فرماندهان سپاه هم که به لحاظ عدم موفقیت در عملیات قبل دچار انفعال شده بودند، با وجود مخالفت با این طرح، با دستور فرماندهی کل سپاه، هیچ واکنشی از خود نشان ندادند.

مسئله بسیار مهم هنگام مطرح شدن این طرح که با میدان‌داری فرماندهان نیروی زمینی ارتش همراه بود، انتخاب عنوان کلی “آتش به جای خون” برای این مانور بود که با واکنش اعتراض‌آمیز برخی فرماندهان سپاه از جمله شهید همت روبه‌رو شد و برخی دیگر نیز به دلیل شرایط خاص، سکوت کردند. از نظر برخی از این فرماندهان این عنوان، حاوی این پیام بود که استراتژی  مبتنی بر نیروی انسانی جای خود را به استراتژی مبتنی بر تجهیزات و ابزار بدهد. همان دیدگاهی که شکست آن در مقطع اول جنگ اول، یعنی دوران انجام عملیات کلاسیک تجربه شد. بر اساس طرح آتش به جای خون، بایستی تمام آتش‌ها از جمله تیربارها، سلاح‌های سنگین، توپ ۲۳ میلی‌متری و ۵۷ میلی‌متری، تیر مستقیم تانک، تفنگ ۱۰۶ و در سه نقطه از خط دشمن به‌گونه‌ای تنظیم و متمرکز شوند که در وهله اول، تمام کمین‌های دشمن را منهدم کنند و سپس آتش روی خط اجرا شود تا نیروهای در خط دشمن کمترین تحرکی از خود نشان ندهند. در پناه این آتش سنگین، نیروهای تخریب میادین مین را باز می‌کنند تا با رسیدن نیروهای تک‌ور به خط اول، آتش پرحجم توپخانه روی آن نقطه اجرا شود تا خط‌های بعدی دشمن نیز قدرت عکس‌العمل نداشته باشند. پس از آن که راه‌کار باز شد، رخنه به دست آمده به جناحین و عمق گسترش داده شود و نیروها به سوی اهداف پیشروی کنند و این در شرایطی بود که همواره جبهه خودی با کمبود مهمات توپخانه روبه‌رو بود و دشمن حداقل ده برابر، به لحاظ آتش پشتیبانی دارای برتری بر ایران بود. از این نظر تفوق به آتش دشمن یک امر ناشدنی به نظر می‌رسید. پشتوانه نظری این طرح، تجربیات جنگ جهانی اول و دوم بود، ولی چند و چون آن به طور کامل روشن نبود.

برای تمرین چنین مانوری که سابقه قبلی نداشت، زمین مشابهی انتخاب شد و برابر طرح مورد نظر، مانور آزمایشی صورت گرفت و در آن از مهمات جنگی نیز استفاده شد که تلفاتی نیز به همراه داشت.

در چارچوب مانور “آتش به جای خون” اقدام دیگری که نیروهای پیاده انجام می‌دادند، ایجاد سر و صدا به جای سکوت بود! یعنی نیروهای بسیجی که در عملیات قبلی با رعایت سکوت، درگیر شده و به گشودن معابر می‌پرداختند، این بار می‌بایست با ایجاد سر و صدا، بخش تکمیلی اجرای آتش را عملی می‌ساختند تا دشمن دچار رعب و وحشت شود.

بحث‌هایی درباره نحوه اجرای مانور و دستیابی به هدف‌های مورد نظر صورت گرفت و سرانجام، تقسیم‌بندی و تعیین خط حد بین دو قرارگاه کربلا و نجف انجام شد. از پاسگاه زبیدات تا شیار بجلیه به قرارگاه کربلا و از شیار بجلیه تا پیچ انگیزه (یا دویرج) به قرارگاه نجف واگذار شد. در واقع، شیار بجلیه خط حد دو قرارگاه بود.

مانور باید طی دو مرحله انجام می‌شد: مرحله نخست، تصرف ارتفاعات سرکوب و استقرار روی آنها و مرحله دوم، اشغال جبل فوقی بود. با انجام این مراحل دشمن به طور کامل از روی ارتفاعات به دشت عقب‌نشینی می‌کرد.

زمان عملیات، شب بیست و یکم فروردین انتخاب شد که در آن شب نور ماه وجود نداشت و تاریکی کامل حاکم بود.

در طی این عملیات شمار زیادی از نیروهای دشمن کشته شدند و بیش از ۱۰۰ تن از آنها به اسارت درآمدند. همچنین تعدادی از تانک‌های ارتش عراق منهدم شد ولی با ایان وجود این عملیات نتوانست به اهداف اصلی خود دست یابد که از جمله دلایل عدم موفقیت و ضعف‌های آن عبارتند از

لینک کوتاه : https://eghtesadejameh.ir/JQFYx

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا